برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 25 شهريور 1398برچسب:, | 8:30 | نویسنده : hamed |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 26 مهر 1394برچسب:, | 8:32 | نویسنده : hamed |

چن روز پیش مخاطب خاصم بهم گفت : کی رو از همه بیشتر دوست داری؟ ؟ ؟
منم گفتم : مامانم . . .
گفت : بعد از اون کی ؟ ؟ ؟
گفتم : بابام . . .
گفت : بعد از بابات کی ؟ ؟ ؟
گفتم : داداشم . . .
گفت : یعنی منو دوست نداری ؟ ؟ ؟
گفتم : تو پرسیدی که کی رو از همه بیشتر دوست داری نگفتی که عاشق کی هستی ؟ ؟ ؟
یه دفه ذوق کرد داشت از خوشحالی سکته می کرد و گفت : حالا عاشق کی هستی ؟ ؟ ؟
گفتم : رئال ماردید . . .
نمی دونم وسه چی قهر کرد و رفت ؟ ؟ ؟ فک کنم بارسایی بود . . .


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, | 18:7 | نویسنده : hamed |

 دیروز رفتم یک کیـسه خون دادم.

.

.

.

.

.

.

دو تا کیســـه خون بهم زدن تا به هوش بیام!!!

یارو گفـــت دیگه این ورا پیدات نشه !!!


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, | 18:4 | نویسنده : hamed |

نفهمیدیم این چه حکایتی هست

که هر وقت دستشوییت می گیره می تونی تا دو ساعت نگهش داری

ولی تا داخل دستشویی میشی اصلا مهلت نمیده که کمربندت رو در بیاری ! ! !


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, | 18:3 | نویسنده : hamed |

یه روز یه خره به یه اسبه با حسرت نگاه می کنه با خودش میگه :

" ای کاش ادامه تحصیل می دادم ! ! ! "


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 8 ارديبهشت 1394برچسب:, | 18:1 | نویسنده : hamed |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب:, | 16:42 | نویسنده : hamed |

تو اتوبوس داشتم با موبایلم چت میکردم دیدم پسره داره چت منو میخونه

نوشتم:

.

.

.

.

 

((بچه ها اینجا یکی داره چتامو میخونه اما

حواسش نیست زیپ شلوارش بازه))


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 14 آذر 1393برچسب:, | 15:25 | نویسنده : hamed |

دیشب براثر زلزله شیراز لرزید.

آخرین خبر از تلفات زلزله شب گذشته در شیراز: 

52 نفر از خواب بیدار شدن

حدود100 نفر پهلو به پهلو شدند

1نفر هم گفت وقتی کمکهای مردمی رسید بیدارم کنید

روابط عمومی هلال احمر شیراز هم اعلام کرد:چیطو شده....!!!!؟؟؟؟

 

 

شدت زلزله شیراز بسیار بیشتر از ۴.۳ بوده ولی زمین شیراز حاضر نشده

بیشتر از این بلرزه و اعلام کرده: عامو ولمون کنین سر صبحی تو رو قرآن‌


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 آبان 1393برچسب:, | 20:1 | نویسنده : hamed |

ﺯﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﻩ ﺩﮐﺘﺮ ..!!!!
ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺯﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﻪ :
ﺧﺎﻧﻢ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺗﻮﻥ ﻭﺍرد ﺑﺸﻪ.!!!
ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻩ،!!!
ﻫﺮﭼﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺮﺍﺵ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ
1 ﺳﺎﻝﻫﯿﭻ ﺑﺤﺚ ﻭ ﺩﻋﻮﺍﯾﯽ ﺳﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﺣﺘﯽ ﺳﺮ ﻃﻼ ﻭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشین !!!
ﺗﻮﯼ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻪ : ﺧﺎﻧﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﯽ ﮔﻔﺖ؟
ﺯﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﻪ : ﻫﯿﭽﯽ، !!!!
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﻫﯿﭻ ﺷﺎﻧﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﯼ!!!! :|


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:, | 8:27 | نویسنده : hamed |

مرد و زن: 

 

زن: چقد ﺧﺎطﺮﻭﻡ میخی؟! 

ﺷوهر: خیلی ﺧﺎطﺮﺕ ﻣیخوام 

ﺯﻥ : ﻧﻪ، ﺑﮕو چقد؟  ﺷوهر: میفهمی ﺯﻥ، مو ﻋﻴﻦ ﮔﻮﺷﻲ ﻣﻮﺑﺎﻳﻠﻮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺳﻴﻢ ﻛﺎﺭتِ ﺗﻮشی، ﻳﻌﻨﻲ مو ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﻫﻴﭽﻮﻡ!


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:, | 8:16 | نویسنده : hamed |

زوجین خارجی موقع دیدن فیلم عروسیشون:

 

آخی… یادت میاد اون شب چقدر خوش گذشت؟

هیچ وقت یادم نمیره

دوستت دارم

 

حالا زوجین ایرانی موقع دیدن فیلم عروسیشون:

ببین خواهرت چقدر داره ضایع میرقصه

شلوار پسر عموت داره میافته از پاش

این ایکبیری رو ببین با ننه اش نشسته داره غیبت میکنه

از خودت و خانواده ات متنفرم…


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:, | 9:23 | نویسنده : hamed |

دختره داشته رانندگی میکرده میبینه تابلو زده قبل از ورود به تونل چراغها را روشن کنید..

.

.

نه جون مادر زن من حدس بزن چی گفته .

.

.

.

.

یعنی عقل جن هم نمیرسه

 

 

 

 گفته: یا خدا من از کجا بدونم چراغهای تونل از کجا روشن میشه!!!.

.

.

.

 

داعش بیا منو بخورررررر


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:, | 9:21 | نویسنده : hamed |

ﺿﻤﻦ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ شروع مدارس ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﻨﺪ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﻭ ﺧﺎﻃﺮﻧﺸﺎﻥ ﮐﻨﻢ :
1- ﺩﻳﮑﺘﻪ ﻱ ﺻﺤﻴﺢ ﮐﻠﻤﺎﺕ :
ﮐﺼﺎﻓﻂ : ﮐﺜﺎﻓﺖ
ﺍﺻﻦ : ﺍﺻﻸ
ﻳﻨﻲ : ﻳﻌﻨﻲ
ﻋﺎﺧﻪ : ﺁﺧﻪ
عاره : آره
ﻋﺎﻏﺎ : ﺁﻗﺎ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ!!!
2- ﺍﺯ ﻻﻳﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭ ﭘﻮﮎ ﺯﺩﻥ ﻣﻌﻠﻤﻴﻦ ﻭ ﺍﺳﺎﺗﻴﺪ ﺟﺪﺃ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ!
3- ﺍﺯ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﻋﻨﺼﺮ ﻏﻴﺮ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻳﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩﻳﺪﻳﺪ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ!
4 - ﻓﮑﺮ ﺩﻱ ﺍﮐﺘﻴﻮ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮐﻨﻴﺪ
و من الله توفیق


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 11:17 | نویسنده : hamed |

۹۷ ﺩﺭﺻﺪ پسرایﺧﻮﺷﺘﯿپ مخاطب خاص ﻧﺪﺍﺭﻥ

ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻦ ﭼﺮﺍ !؟

ﭼﻮﻥ ﻫﺮﮐﯽ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ پسره ﺑﺎ ﺍﯾﻦ تیپش ۱۰۰ ﺗﺎ مخاطب ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﭼﯿﮑﺎﺭ

ﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻢ !

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 8 مهر 1393برچسب:, | 7:45 | نویسنده : hamed |
تاريخ : جمعه 4 مهر 1393برچسب:, | 16:1 | نویسنده : hamed |

یارو قیافشو از نمای دور ببینی یاد ارواح خبیثه میفتی !

بعد نوشته : نمیدانم کدامین مانع مرا از تو دور کرده ؟

آخه لامصب تو خود مانعی

اعتماد به نفس تو رو اگه کفتار داشت الان طاووس بود !
.


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 2 مهر 1393برچسب:, | 8:34 | نویسنده : hamed |

دخترا شماره بدید صبح واسه مدرسه بیدارتون کنم !

 

مدیونید اگه فکر دیگه ای بکنید :D

 

محض رضای خداست :))


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 2 مهر 1393برچسب:, | 8:18 | نویسنده : hamed |

یکی با شلوار ورزشی میره مسجد بهش میگن چرا با شلوار ورزشی اومدی مسجد ؟
میگه امروز مسابقه قرآن دارم!


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:, | 21:23 | نویسنده : hamed |
یادش بخیر دبیرستان
یه دبیر داشتیم همش میخواست با فلسفه ما رو ضایع کنه
یه روز سرکلاس داشت فلسفه ی خر و الاغ رو توضیح میداد
رو کرد به ما و گفت :
میدونستین خـــر و الاغ یعنی بزرگی
مثه  خَر پول،
خرکیف،
خرخونی
و ...
بعد در ادامه گفت :میدونین همه ی شما خر هستین با این تفاسیر
منم گفتم :عه استاد شما شکست نفسی نفرمایید
ما کجامون خره؟
چشاتون خر میبینه
خری از خودتونه
اگرم یه خر اینجا باشه شمایین
درواقع شما از هممون خر ترین
هیچی  دیگه خیلی شیک انداختم بیرون  :|
واقعا از یه خر انتظار نداشتم  :|

برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 29 شهريور 1393برچسب:, | 21:37 | نویسنده : hamed |

 

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﻴﺮﮐﺎﺭ ﮐﻮﻟﺮ ﻣﻴﮕﻪ
ﺁﻗﺎ ﮐﻮﻟﺮﻣﻮﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪﻩ میاین ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻤﻴﺮ؟
ﺗﻌﻤﻴﺮﮐﺎﺭ : ﺧﺎﻧﻢ ﮐﻮﻟﺮﺗﻮﻥ ﺁبیه؟
ﺩﺧﺘﺮ : ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺭﺵ ﺁﺑﻴﻪ ﻭﺳﻄﺶ ﺳﻔﻴﺪﻩ
ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﻳﻨﻮ ﺑﺬﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, | 22:40 | نویسنده : hamed |

آغاا این دخترا که تو عروسیا هفت برابر عروس آرایش میکنن
بعدم همش میرن میشینن تو جایگاه کنار عروس....اینارو کاریشون نداشته باشین گناه دارن
اینا خستن از بی شوهری میفهمی...خسته


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, | 22:35 | نویسنده : hamed |

زنگ زدم خونه خواهرم،بچه خواهرم گوشي روبرداشت.

گفتم:سلام،بگومامانت صحبت کنه.

گفت:نميشه،داله گليه مي تونه :|

گفتم:بابات کجاست؟

گفت:دم دله،داله با آقا پليسه صحبت مي تونه.

گفتم:داداش حامد کو؟گفت:اونم لفته بيمالستانالو بگلده.

.درحالي که داشتم ازشدت نگراني سکته مي کردم،

بلندگفتم:مگه چي شده؟

گفت:من گم شدم.

گفتم:مگه الان کجايي؟

گفت:زيل تخت.... :| :|

 

خخخ...تف تو روحت بچه...


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, | 8:22 | نویسنده : hamed |

امروز خسته از سر کار برگشتم خونه خودمو پرت کردم رو مبل،

داداشم پا شد رفت یه لیوان آب برام آورد

با تعجب گفتم چی شده مهربون شدی؟؟!!!

گفت امروز تو کلاس دینی گفتن:

یه نفر به یه سگ خسته آب داده رفته بهشت

:||

:||


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, | 8:7 | نویسنده : hamed |

داستان من و دختر خاله مهسا و ازدواج من !
یه روز غروب تو شرکت نشسته بودم که تلفنم زنگ خورد ،برداشتم دیدم دخترخاله مهسا هست،به محض اینکه جواب دادم ،بدون اینکه حتی یه احوالپرسی بکنه ،گفت ،آب دستته بذار زمین و بدو بیا خونمون ،بعدشم قطع کرد،نمیدونستم چه خبرشده ،اما چون از بچگی باهم بزرگ شدیم و خیلی برام عزیزه ،همیشه هواشو دارم و حرفشو زمین نمیندازم ،کاری هم تو شرکت نداشتم ،زودی بند و بساطمو جمع کردم و راه افتادم ،اما توراه هزارو یک خیال به سرم زد که یعنی چیکارم داره؟!این بود که باهاش تماس گرفتم ،ولی گفت که دستش بنده و نمیتونه صحبت کنه فقط زود خودمو برسونم ،ازش خواستم که گوشی رو بده به خالم لااقل ازاون بپرسم ببینم چی شده که فهمیدم هیچ کس خونه نیست و دخترخاله تو خونه تنهاست…
وقتی رسیدم با عجله دروبازکردو گفت ،امین جون دستم به دامنت ،داشتم با استادم تو چت روم درمورد پایان نامم صحبت میکردم که یه هو با یه پیغام خطا روبرو شدم ،بعدش که پیغامو رد کردم چند تا پیغام پشت سر هم همونجوری اومد و بعد سیستم هنگ کرد و بعدش که خواستم خاموش روشنش کنم دیگه ویندوز بالا نمیاد که نمیاد ،هرکاری هم میکنم درست نمیشه ،الانم نمیدونم استاد چی فکر میکنه ،خیلی خجالت میکشم.
فهمیدم طبق معمول باید ویندوزش عوض بشه و چون قبلا ویندوزشو ریکاوری کرده بودم بهش گفتم نگران نباشه و پنج شش دقیقه ای کارشو را میندازم.
خلاصه ویندوز خانوم اومد بالا و خوشبختانه وقتی کانکت شد دید استاده هم آنلاینه و کارشو انجام داد و تموم شد ،بعد بهش گفتم باید سیستمشو یه چک بکنم ببینم بلایی سرش اومده یانه؟که ایکاش دستم میشکست و اینکارو نمیکردم …
دختر خاله مهسا از بس خسته بود رفت حموم یه دوش بگیره و بعد توی اونیکی اتاق بخوابه و من موندم و سیستمش ،همینطور داشتم درایو هاش رو یکی یکی چک میکردم که یه پوشه به اسم “عکسهای میناجون” نظرمو جلب کرد ،شیطونیم گل کرد که بازش کنم ببینم توش چه خبره اما چون تو فامیل پسر سربه زیری میشناسنم ،ترسیدم یه موقع دخترخالم ازراه برسه و ضایع بشم ،این بود که رفتم یه سر بهش زدم دیدم همچین خوابیده که تا چند ساعت دیگه بیدار نمیشه ،با خیال راحت برگشتم و یه راست رفتم سروقت پوشه “عکسهای میناجون” که چشمتون روز بد نبینه ،میناجون چه میناجوووووووووووووووونی بود ،اگه روچشم آدم کورمیذاشتیش حتما بیناییشو بدست می آورد ،یه دختر واقعا خوشگل و زیبا درست شبیه دخترای خوشگل هالیوودی.
این که میگن عشق با یک نگاه آغاز میشود درمورد منهم اتفاق افتاد و از اونجائیکه یه پوشه از عکسای مینا جون رو هارد دختر خالم بود با یه حساب سرانگشتی تخمین زدم که حکما بایستی تو ادلیست ایمیلهای دختر خالم باشه ،خوشبختانه مهسا هم اونقدر خسته بود که بدون خارج شدن از آیدیش ،سیستمو سپرده بود دست من،با عجله رفتم تو آیدیش و از شانس خوبم دیدم ادلیستش زیاد شلوغ نیست و خیلی زود تونستم آیدی میناجون رو پیدا کنم و برا خودم یادداشتش کنم…
همون شب یه درخواست برا میناجون فرستادم ،اما بعدش دیدم رد کرده ،بازم ناامید نشدم و بالاخره بعد از چند بار ،یه روز دیدم برام آف گذاشته که چرا اینقدر اصرار میکنم که منم بی هیچ مقدمه ای بهش جواب دادم که فامیل یکی از دوستانش هستم و عکسشو دیدم و تعریفشو شنیدم و عاشقش شدم و ازاین حرفا،خلاصه بعد از دوهفته سماجت بالخره موفق شدم باهاش یه قرار مختصر بذارم ،تو پوست خودم نمیگنجیدم و واقعا خوشحال بودم ،تموم روز رو ثانیه شماری کرده بودم تا اینکه لحظه قرار رسید و وقتی وارد کافی شاپ محل قرار شدم دیدم هیچ کس نیست و به محض اینکه پشت یه میز نشستم دیدم یه دختر خانومی اومد تو و اینور و اونور رو یه نگاهی کرد و بعد اومد سراغ من و با لبخند ازم پرسید “آقا امین؟” گفتم بله شما؟!!!گفت مگه با من قرار ندارین؟گفتم معلومه که نه من با کس دیگه ای قرار دارم ،گفت من مینا هستم ،گفتم نههههههههههه!!!چون این دختری که الان روبروم بود هیچ شباهتی به اون کسی که عکساشو دیده بودم نداشت ،اما دیگه بروی خودم نیاوردم و وانمود کردم که از خوشحالی دستپاچه شده بودم و این حرفا ولی دیگه هرگز نتونستم بپیچونمش و چون قبلا بهش گفته بودم که بادیدن عکساش عاشقش شدم نتونستم بزنم زیر حرفم و چندین سال بعد از ازدواجمون که یه بچه هم داشتیم یه بارهم تو هارد دخترخالم اون پوشه رو دیدم و از دختر خالم درموردش پرسیدم ،فهمیدم که اونا عکسهای یه هنرپیشه هالیوودیه و چون مینا اونارو براش فرستاده بوده اسم پوشه رو گذاشته بود “عکسهای میناجون”!!!میبینین توروخدا اسم اینو دیگه قسمت نذاریم چی بذاریم که الان سه تا بچه از همین مینا جون دارم و درسته که اون مینایی نیست که من تصور کرده بودم اما واقعا زن خوبیه و فکر میکنم همین پاداش خوبیه برای همه سادگیهام.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:, | 7:28 | نویسنده : hamed |

یه روز غضنفر یه لیوانو می بینه كه برعكسه

باخودش میگه : ای وای این كه سر نداره از كجا آدم می خواد آب بریزه و بخوره

برش می داره و برعكسش میكنه بازدو باره با خودش میگه : این كه تهم نداره !!!!!!

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:, | 7:17 | نویسنده : hamed |

غضنفر میره امامزاده میبینه یه دختری میگه خدایا یه شوهر خوب به من بده .

غضنفر خودشو میندازه تو بغل دختره میگه خدایا هل نده .


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 26 شهريور 1393برچسب:, | 7:9 | نویسنده : hamed |

تو تاکسی بودم, راننده بدون مقدمه برگشته به دختره گفت: مال شما درشته؟؟؟!! دختر هم جواب داد ، چی؟ پولمو می گی؟؟؟!!!
راننده گفت پـَـَـ نــه پـَـَــــ ... استغفرالله !!!!:))))


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, | 18:44 | نویسنده : hamed |

همه مخاطب خاص دارن ما هم داریم!!!!!
اونم نه یکی !!!!!
4 تا !!!!!!!
اولیش ایرانسله!
دومیش 7575 !
سومیشم 8282 !
چهارمیشم Pishvaz !
تازشم دعوامونم نمیشه:)
قهرم نمیکنیم


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, | 21:45 | نویسنده : hamed |

آخرین جملات یک سوسک هنگام کشته شدنش توسط یک مرد

 

بکش… آررره بیا منو بکش تو حسودیت می‌شه

 

از اینکه زنت ازمن می‌ترسه ولى از تو نمی‌ترسه

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 21 شهريور 1393برچسب:, | 8:5 | نویسنده : hamed |